فحشهای خوب برای بچه های خوب! - قسمت دوم

معرفی و خوشامد نوشت! : مفتخریم در اینجا اعلام کنیم که یکی از مخاطبین عزیز بی وبلاگ که مدتها بود هی در کامنتها وعده "کامینگ سون!" میدادند بالاخره لبیک گفته و صاحب وبلاگ شده اند! این شما و این : گل گیسو بانو!   

 -  

خیلی خیلی خیلی تشکر نوشت! : ممنونم از بلاگزیتیها و مخصوصا سردسته شون م.ح.م.د که در بلاگزیت این هفته در کنار آیتمهای مختلف و جذابشون با این بنده حقیر سراپاتقصیر مصاحبه کردن! بخدا راس میگم! ایناهاش! : بلاگزیت!

-   

***** 

-   

قبل نوشت : آن اولها که مملی نوشتن را در وبلاگ مرحوممان در پرشین بلاگ شروع کرده بودیم عنوانش "از دفتر خاطرات یک مملی!" بود که دوازده تا از خاطرات ایشان را تحت این عنوان مرقوم کرده بودیم!...بعدش که تصمیم گرفتیم یک تغییراتی بدهیم و طرحی نو دراندازیم مثل تمام امورات این مملکت اول از همه از اسمش شروع کردیم و اسمش را عوض کردیم و گذاشتیم "گوشه دفتر مشق یک مملی"!...سرتان را درد نیاورم دوباره از نو شروع کردیم و دوباره از یک نوشتیم تا سه که خورد به مهاجرت اعتراض آمیز و دسته جمعی تعدادی از پرشین بلاگی های معلوم الحال به بلاگ اسکای! ما هم مصداق آیه شریفه "ای آنهایی که ایمان آورده اید ما سه تا را کجا میبرید!؟" قاطی این اوباش شدیم و دست مملی را گرفتیم پا شدیم آمدیم اینجا و از سه بعدش را اینجا نوشتیم تا حالا که این شانزدهمی باشد!...خلاصه اینهمه فک زدیم که بگوییم در آن زمانهای دور(!) در سری اول مملی نوشت ها در پرشین بلاگ یک پستی نوشته بودیم با عنوان "فحشهای خوب برای بچه های خوب" که خودمان خیلی دوستش داشتیم!...این یکجورهایی ادامه آن است ولی هیچ ربطی به آن ندارد!...

-  

*****

-  

گوشه دفتر مشق یک مملی! 

ما امروز بعد از مدرسه در کوچه پشت مدرسه مان با بچه های کلاس سومی که خیلی پررو هستند فوتبال بازی کردیم! در آخرهای بازی که ما دوازده به هیچ از کلاس سومی ها عقب بودیم من با لگد یک تکل روی یکی از بازیکنهای آنها انجام دادم! این را حتی داداش کوچیکه علیرضا که هنوز به مدرسه نمیرود هم میداند که تکل قانونی است ولی "قاسم داور" که کلاس پنجمی است و خیلی گنده و چاق است و نمیتواند فوتبال بازی کند و همیشه کنار زمین وایمیستد و داور است ولی هیچی از فوتبال نمیداند گفت که چون توپ در بیرون از زمین بوده است این هم خطا است و هم حرکت غیر ورزشی و غیر انسانی است و برای همین من از زمین اخراج هستم! بعد علیرضا آمد از من طرفداری کرد و گفت که فکر نکند چون داور است و کلاس پنجمی است میتواند گول هیکلش را بخورد و به ما کلاس اولی ها زور بگوید و یک تکل هم علیرضا روی "قاسم داور" زد که فکر میکنم این خیلی خطا بود چون آدم نباید روی داور تکل بزند و برای همین او عصبانی شد و دعوا شد و ما یک کمی او را زدیم ولی او خیلی بیشتر ما را زد!...

بعد که دعوا تمام شد در راه خانه مان از علیرضا پرسیدم این "بی همه چیز" که او در وسط دعوا به "قاسم داور" گفت چی است و علیرضا برای من توضیح داد که معنی آن را نمیداند و فقط میداند حرف بدی است و یکجور فحش است که از عمویش یاد گرفته است!...وقتی من رسیدم خانه خیلی فکر کردم که چرا بی همه چیز فحش میباشد ولی آن را نفهمیدم! تازه بنظر من "قاسم داور" اصلا بی همه چیز نیست چون خیلی چیزها دارد!...او یک کلاسور چرمی قهوه ای دارد که دکمه اش بسته نمیشود ولی به هر حال آن را دارد!...تازه "قاسم داور" یک مشت مهره منچ هم دارد که در روزهایی که کسی فوتبال بازی نمیکند تا او داور بشود گوشه حیاط مینشیند و آنها را روی زمین میچیند و مثلا آنها با هم فوتبال بازی میکنند و او داوری مینماید!...بغیر از اینها همه بچه های مدرسه میدانند که او یک کارت زرد و یک کارت قرمز هم دارد که از پلاستیک رنگی قوطی ریکا بریده است و همه جا پیشش است!...تازه بغیر از اینها او یک آبجی کوچولو هم دارد که مثل خودش تپل میباشد و برای همین نباید آدم به "قاسم داور" بگوید بی همه چیز چون او کیف چرمی قهوه ای و منچ و کارت زرد و کارت قرمز و آبجی کوچولوی تپل دارد!...

بنظر من بهتر است آدم بجای بی همه چیز به او بگوید "بی سوت" چون او سوت داوری ندارد و سوت داوری هم یک چیزی نیست که بشود آنرا با پلاستیک قوطی ریکا درست کرد و برای همین در مسابقات سوت دوانگشتی میزند که بعضی وقتها سوتش کار نمیکند و بازی قاطی میشود!...یا میتواند بگوید "بی تلویزیون" چون چند وقت است تلویزیون آنها سوخته است و او نمیتواند قسمت کارشناس داوری برنامه نود را ببیند و از آقای فنایی که الگوی او است چیزهای جدید یاد بگیرد تا در آینده داور خوبی بشود!...تازه میشود به او "بی کتاب فارسی" هم گفت چون چند روز پیش کتاب فارسی اش از لای کلاسورش افتاده است توی جوب و چون سرعت جوب از سرعت "قاسم داور" بیشتر بوده است آب آن را برده است!... 

در کل بنظر من "بی همه چیز" خیلی حرف الکی میباشد چون هرکسی یک چیزهایی دارد و هیچکس در دنیا نیست که بی همه چیز باشد!...پایان گوشه صفحه شانزدهم! 

-  
نظرات 67 + ارسال نظر
میکائیل یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 16:15 http://sizdahname.wordpress.com

ما کشته طنازی های شما هستیم ....
شما یه گوشه چشمی بنما .....

مخلصیم آقا! لطفتون کم نشه

گل گیسو یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 20:39 http://www.gol-gisoo.blogsky.com/

سلام
همینجوری اومدم ببینم به روز هستین یا نه

- سلام!
- خاک بر سرم! نه متاسفانه! (آیکون "خاک بر سر!")...

کرگدن یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 20:49

این همون غزل افشین یدالهیه که گفتم برات :

این،یک جنون منطقیست که می خواهمت هنوز
حسی به غیرِعاشقیست که می خواهمت هنوز

شاید فریب آینه ست که تکرارمی شود
این هم دروغ صادقیست که می خواهمت هنوز

تا مرز لمس جسم توست حضورکویریت
حتما دلت شقایقیست که می خواهمت هنوز

وقت گرفتن دلیست که از من ربوده ای
شوق قصاص سارقیست،که می خواهمت هنوز

هنگام انتخاب توست،اگرخواستی بمان
این آخرین دقایقیست که می خواهمت هنوز

بیت اولش محشره...دومی هم همینطور...
ولی آخرش یجوریه...از نظر مفهومی با بیتهای قبلی جور درنمیاد انگار...

مونا یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:16 http://tanhayiha.persianblog.ir

خیلی حال می کنم بیام فقط آیکون بذارم!

منم عاشق آیکونم! مخصوصا اینا! : (آیکون "مثلث عشقی!")...

حمیده دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 14:01 http://www.skamalkhani.blogfa.com

سلام
من آپم .

- سلام! خدمت میرسیم!

زهره دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:54

سلام.نه والا اون وقتا ما تو مدرسه اونقدر حرف خودمونو بازیامونو داشتیم که اصلا به خونه نمی رسید .
حالا ما خواستیم یه بار یه حرفی زده باشیما ...سریع بزن تو ذوقمون .
اصلا ..هیچی

ناراحت شدی!؟ مزاحی بیش نبود زهره بانو جان!...شما که از دوستان قدیمی این خانه هستی و با لحن خرکی ما آشنایی داری دیگه چرا!؟

عاطی دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:56

سلام .
یه سرچ کوچیک تو گوگل کنی پیداش میکنی . کلیپ صوتی انشا با موضوع کنترل جمعیت .
گوش دادی ، نظرتو درباره احساسم درباره صدای مملی بگو .
منتظرم .

سلام! خیلی باحال بود! چندجاش حسابی خندیدم!..."خانه ما 'هرکسی خوشه' است! هرکس زودتر از خواب بلند شود پیروز است! زیرا همه چیزها را خودش میخورد!" یا اونجایی که از خونه دوستش که یه بچه دارن میگه "در خانه آنها انقدر سکوت بود که من تا 12 ظهر خوابم برد!" مرسی که معرفی کردی! عالی بود!...
و اما صدای مملی!...خب صدای مملی کمی با این فرق داره یعنی یه کم بچه تره و کمی هم تک زبونیه! ولی شما تو ذهنت هرجور که راحتی گوش کن! بازم مرسی

عاطی سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:11

آره میدونم مملی بچه تره ، منظورم سادگی حرفاشه ، طرز خوندنش ، جمله بندی انشاش و . . خوشحالم خوشت اومد .
عجیبه ها ولی ناخودآگاه موقع مملی خوندن صدای این تو گوشمه .

آره...مخصوصا جمله بندی هاش...خیلی چسبید

مینا سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 17:18 http://www.harfebihesaab.blogfa.com

آپ که نکردی. واسه اینکه دست خالی نرم:
پنجاه و نه!‌

ایشالا که در تمام مراحل زندگی دستت پر باشه خواهرم!

مینا سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 17:19 http://www.harfebihesaab.blogfa.com

۵۹ که نمیشه!‌باید رند شه!
شصت.
شست نه ها !‌شصت. باور کن...

شست که اشکالی نداره! فرنگیا میگن علامت پیروزیه! (حالا اینکه شست چه نقشی در پیروزی داره رو من نه میدونم و نه دلم میخواد بدونم! )...

سیمین سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:57

ما آمدیم نبودید...
آپ نمی فرمایید؟؟؟؟؟!!!!!
جماعتی چشم انتظارند...
کیبوردها برای که به صدا درمی آیند؟؟؟؟؟

قدم رنجه کردید سیمین بانو!...چشم! همین امروز ایشالا!

کرگدن چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:23

دیروز گفتی نت شرکت پکیده
خب الان توو خونه ای که !
نت هم که گوش شیطون چیز ! ردیفه
خب دیگه چه مرگته ؟!


راستی پست آخر واحه رو بخون اگه حال داشتی ...

- سه شنبه نتمان پکیده بود! چهارشنبه خودمان! امروز (پنجشنبه) اگر چیز دیگری نپکد می آپیم به فضل الهی!...
- خوندم...محشر بود...واقعا باورنکردنیه...لینکشو اینجا هم میذارم تا بچه هایی که نخوندن برن بخونن :
http://oasis77.blogfa.com/post-791.aspx

کرگدن چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:29

این آهنگم گوش کن باحاله ! :
http://www.persiangig.com/pages/download/?dl=http://parshan85.persiangig.com/audio/leili-Sina%20Hejazi.mp3

تا دنیا دنیاس لیلی همینه
مجنون بزرگترین احمق روی زمینه !

الان که شرکتم...از خونه دانلود میکنم که حلال باشه! (آیکون "جانماز روی بند!")...

کرگدن پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:18

الهی بتترکی !
گندت بزنن کللن و جزئن !
وعده های تو از مموتی هم تخمی تره !
منظورم تخم مرغی تر بودا !
( آیکون آره جون عمه خوشگله ت !! )

شما امروز عصبانی هستی! من میرم فردا میام!

کرگدن پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:08

http://movagat.blogsky.com
حمید جان من این وبلاگو ببین !
یارو دمبال یه کیس مناسب برای ازدواج موقت میگرده !
بعد ایمیلش اینه :
gaemealemohamad@yahoo.com
مملکته داریم ؟!
!!!!!!!!!!!!!


قائم آل محمد!؟...آخه اینم شد آدرس ایمیل!؟...اونم برای همچین وبلاگی!...به قول عباس "کله ات را!"...

آژو چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 13:52 http://www.honney68.blogfa.com

اون قسمت بزن بزننش..دوست داشتم میرفتم مملی رو جدا میکردم وسرشو میبوسیدم.
یه ان تصور کردم سرش کچله..
یه پسر بچه ریزه میزه با سر تراشیده
اون سر کوچولوشو غرق بوسه میکردم که هم زد و هم خورد.الهی فداش بشم..
جیگر طلا تحلیلاش منو کشت
یه فحش رو چقدر باز کرد

مملی که خوراکش تحلیله! شانس بیاریم بزرگ شد صدا و سیما برای تحلیلای خبری بعد از اخبار سراسری جذبش نکنه!

silent چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 15:40 http://no-arus.blogfa.com/

راستی بی همه چیز یعنی چی؟؟
بهتر نیست بگیم " بی هیچ چیز"؟؟
راستی با افتخار لینک شدید

ممنون عزیز...باعت افتخارمه :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد