ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
تشکر میکنم از کیامهر که با بازی وبلاگی "زنگ نقاشی" لحظه های خوبی رو برای همه مون درست کرد...و تشکر میکنم از بچه هایی که با استقبال بینظیرشون رکورد بازیهای وبلاگی در این سبک رو شکستن...نود و نه نقاشی کودکانه برای این بازی فرستاده شد...این یعنی دل همه مون برای نقاشی کشیدن تنگ شده بود...و از مسعود چنگیزی (مدیر بلاگ اسکای) که با حضور دقیقه نودی خودش در این بازی همه شرکت کننده ها رو شوکه کرد و نشون داد بیخود نیست که اینهمه آدم دوسش دارن...و از کوروش تمدن که در این پست و این پست یه تحلیل طنز برای نقاشیهای این بازی نوشته که محشره و تضمین میکنم که اخموترین آدم دنیا هم که باشید با خوندن بعضیاش قهقهه بزنید!...و در آخر تشکر میکنم از استاد مملی الملک(!) که با نقاشی شماره 43 در این بازی شرکت کرد و نوید روزهای بهتری رو برای هنر این مرز و بوم...(چه فعلی الان باید بگم!؟)...داد!؟ سبب شد!؟ میباشد!؟...حالا هرچی!...
***
الهی شکر نوشت!
همونطور که احتمالا تا الان خبردار شدید سرویس دهنده های وبلاگ ووردپرس و بلاگ اسپات کلا از بیخ فیلتر شدن! امیداوارم مهتاب و پرند و میکائیل و مسی ته تغاری و سایر دوستانی که اونجا بودن بالاخره از خر شیطون پیاده بشن و بسان بلاگاسکای!
در ضمن با تاثیر لبخند هم که گفتی کاملن موافقم
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
اول تو صفحه دوم
سلام . فیلم جناب جوانمرد رو دیدم ، قشنگ بود . بعضی قسمتاش و دیالوگاشون رو واقعا دوس داشتم .
ولی یه چیز از اول فیلم برام یه جورایی جدید و نامأنوس بود ، اونم گرم بودن هوا تو فیلم بود ، آخه تقریبا همه ی فیلمایی که با این موضوع تا حالا دیدیم معمولا تو حال و هوای زمستون و سرما بودن .
به جناب جوانمرد تبریک میگم . از شمام ممنه حمیدخان .
- سلام
- راستشو بخوای من که هیچ قسمتیشو دوس نداشتم!...وقتی خود فیلمنامه نویسش از تغییراتی که روی فیلمنامه دادن و فیلم مزخرفی که پخش کردن گله داره و میخواد کله شو از عصبانیت بکوبه به دیوار دیگه چه انتظاری از من مخاطب هست!؟...
- یک تشکر + صد عذرخواهی بابت اینکه به توصیه بنده وقت گذاشتی و فیلمو دیدی!...
من فیلمو ندیدم. ایضا فیلم احسان جوانمرد! امروز فقط دور دور بی بی سی بود واسه مردم مصر...
من می خواستم بعد از پست امشبم نقاشی هایی رو که با عشق و یه عالمه ذوق کشیدم بذارم تو وبلگم!
- "من فیلمو ندیدم. ایضا فیلم احسان جوانمرد!"...یعنی چی!؟...خب جفتش یه فیلم بود دیگه عزیزم!
- خب بذار!...الان من نفهمیدم مشکل دقیقا چیه!؟
سلام
ممل کجاست؟
- سلام همنام مونث عزیز!
- همین دور و برا!...راستش فعلا حال و حوصله گوشه دفتر مشق نوشتن نداره...
چن بار یه متنو ادیت می کنی بچچه ؟!
وسواستو بخورم !
( آیکون خوردن وسواس ! ) !!!
بامزه اش اینجاس که الان دیدم احسان پستی که بهش لینک دادم رو عوض کرده!...حالا موندم بقول تو دوباره ادیتش کنم یا نه! (آیکون "موندن!")...
خیلی قاتی پاتی نوشتی!!!!از کیامهر و بقیه هم تشکر می کنم!
الان شمردم دیدم در یک پست ناقابل ۱۸ تا لینک دادم!
..یاد یه برنامه تلویزیونی چندسال پیش افتادم...بعد از پایان سریال کیف انگلیسی..از علی مصفا و لیلا حاتمی و تعدادی از دست اندر کاران سریال دعوت شده بود تا درمورد فیلم صحبت کنند...
تمام یکساعت برنامه فقط شده بود تشکر این از اون..اون از این...کارگردان از بازیگرا...بازیگرااز تهیه کننده..امور حمل و نقل از صدابردار و غیررره...
خداییش یک کلمه در مورد فیلم و فیلمنامه واینا حرفی نشد...آخر سر هم علی مصفا که از اول برنامه داشت حرص میخورد این موضوع رو گفت...
...حالا تشکرنوشت و الهی شکرنوشتت رو که خوندم..ناخودآگاه یاد اون برنامه افتادم...نمیدونم چرا..
متوجه نشدم!...یاد اون عوامل برنامه که همش از هم تشکر میکنن افتادید یا یاد علی مصفا!؟
(آیکون "زدن خویش بدان راه!")..
...حمید..پستات یه طرف...این کامنت های کرگدن و جوابهای تو به کامنتهاش یه طرف دیگه !!!...
محشرررررن...هرررهررر و کرررکرررن...
من از خواننده های همیشگی و غش غش خنده ای این قسمت کامنت هام...
دست شما و اخوی خان داداش ارشدتان دردنکند...
دست شما درد نکند که مرحمت فرموده و نظر همایونی خویش بر دیالوگهای این بندگان کوچک دربار میفکنید و خنده میفرمایید! (آیکون "دامبول السلطنه!")...
اومدیم خدمت برسیم بگیم خدمتتون اسباب کشی کردیم ...
در بحر طویل بلاگ اسکای .. شاید ماهم یه گوشه این کشتی نجات رو هم دستمون بگیریم ..
فقط به جهت خرص دراوردن شما .. این طفلمان وردپرس هم همراهمان اوردیم ... که خیلی ارادت داریم بهش
- خوش آمدید برادر! ایشالا که بگیرید! (آیکون "یک گوشه کشتی نجات در دستان میکائیل!")...
- "خرص" دراوردن دیگر چه صیغه ایست!؟...فکر کنم میخواستید بنویسید "خرس" که قسمت نشده و فتنه در نطفه خفه شده! (آیکون "نطفه!")...
چرا چیز تازه ای ننوشتی پس حمید؟
- من پنجشنبه شب آپدیت کردم و این کامنت تو برای شنبه شبه...منظورتو از "چرا چیز تازه ای ننوشتی؟" متوجه نشدم...
-**************عمه زری عزیز!************ گاهی وقتا پست رو هم بخونی و "کامنت مرتبط با مطلب" بذاری راه دوری نمیره بخدا!...سعی کن! تو میتونی!...
چرا پست هات ایم مدیای شده حمید جان؟
بیشتر شبیه گزارش بود!
نمیدونم "ایم مدیای" چیه!...امیدوارم خیلی چیز خطرناکی نباشه!
حمید داداشی سلام.
منم دوس دارم اگر یه بار دیگه به دنیا بیم کمتر گریه کنم..
من خیلی گریه می کنم ..خیلی..دست خودم نیست..سعی میکنم شاد باشم اما زود شادیم تموم میشن
- سلام آباجی!
- میفهمم چی میگی...امیدوارم این روزای بد که به گریه میندازنت زودتر تموم بشن و بجاش روز و روزگارت پر بشه از اتفاقای خوب و خنده از ته دل و لبخند رضایت...
ماشالا ...چه خبرا بوده این یه مدت که ما نبودیم !!!
بعله این اگر رو باید احسان جوانمرد می نوشت که احتمالا اگر یه با ردیگه به دنیا میومد یا یه کشور دیگه به دنیا میومد یا فیلمنامه نویس نمیشد ...
- "چه خبرا"!؟...نه واللا! خبری نبود!
- حالا اگرهای ما را دست میندازی!؟ میخواهی اگرهای ما را بی کفایت جلوه دهی!؟ به قبله عالم فحش میدهی!؟ (آیکون "اوج گرفتن!")...
آیکون خنده همراه با جر وا جر کردن حنجره از دست مملی!!!

پشکل بخورم؟ دسست درد نکنه.
واااااااااااااای چقد خندیدم. (بخدا سوگند اگر کس دیگری این شوخی را با من میکرد جرش میدادم. ولی مملی تو فرق فوکولی! دستتم درد نکنه کلی خندیدم. فک کنم ستونای خونه به صدا درامدند!)
- میبینی حمید جااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان احادیث نورانی منو میدزدن... کتابش میکنن... یه اجازه هم نمیگیرن... نامسلمونا !
-
دیگه ببخشید! نادونی کرده! نفهمیده!...
- این چه طرز "جااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان" گفتنه!؟...نمیگی یه موقع به گناه میفتم!؟ (آیکون "غلبه نفس اماره!")...
من تا فیلم تموم شد اومدم سریع اینجا که بگم مزخرف تر از این نمی شد. به جای واژه ی معمولی هم یه چیز دیگه نوشته بودم. که به خودم گفتم خودتو کنترل کن. چون فکر می کردم تو در جریانی چی قراره پخش بشه که گفتی ببینیم. خلاصه از این که به بابام هی گفتم کانالو عوض نکن خجالت کشیدم!!!!!
تو روحشون که اینقدر لعنتی اند........
- نه...همیشه حقیقت و اونچیزی که تو دلته بگو...این زیباتر و دلنشینتره

- بنده در جریان قلم و نوع نگاه احسان به موضوعات بودم ولی دیگه در جریان اینکه قراره مسئولان صداوسیمای عزیز همچین پدرسوخته بازی دربیارن که نبودم!
- لطفا برای بابا هم توضیح بده...مرسی...
سلام بر اقا حمید ...ممنون که اینقدر به فکر فکرای جوونایی که به انحراف کشیده نشه واحسانو بعنوان خاین تصور نکنن ..




برای احسان تو وب خودش نظر گذاشتم .
واما از الهی شکر نوشت ..چی بگم والا..
واگر ۲ خوشم اومد وامیدوارم تو همین تولدت هم بهش فکر کنی ...
راستی از طرف من به این اقا مهدی کر کره خنده هم سلامی برسونی بد نیست یا ادرسشو ...نه اصلا نمی خواد الان دوباره میگی بگرد وبگرد تو گوگل که جوینده یابنده اس واز این حرفا
موفق باشی والبته به اتفاق همه دوستان وغیره شاد شاد شاد وپر از سلامتیو پیروزی وبه روزی
- سلام بر زهره خانوم!...
... مهدی وبلاگ نداره...
- من نمیگفتم هم کسی تصور "خائن" بودن احسان رو نمیکرد...برای اونایی که احسانو میشناسن که سابقه اش مشخصه...اونایی که نمیشناسنش هم با یه دور چرخیدن در وبلاگش و خوندن پستهاش این فکرشون از بیخ حل و فصل میشه!...
- حالا ما یه بار یه شوخی کردیم دیگه ول نمیکنیا!
- شما نیز!
دوباره سلام...اخ اخ ببین تو ثواب جمع کردنم اسکرج بازی در میارم ...


اخ اخ ببخشید یادم رفت بگم نقاشیت خیلی قشنگ بود وجالب ...
یعنی نقاشی مملی ها ..وگرنه تو که از همون اولم استعدادی تو نقاشی کشیدن نداشتی
- دوباره علیک سلام به روی ماهتون حاج خانوم!

- خیییییییییییلی نامردی! اگه میدونستم بقیه کامنتت اینجوریه در خط بالایی انقد تحویلت نمیگرفتم! تا من باشم اول کل کامنتو بخونم بعد جواب بدم!
چه دل پری داشتی از این وردپرس و بلاگ اسپات!
در ضمن سلام.. نقاشی مملی خیلی قشنگ بود.. از طرف من ماچش کن..
- تازه فحشای ناجورشو سانسور کردم!

- متقابلا در ضمن علیک سلام!
- چشم!...
اگر2:
کار خوبی میکنی..
گفتم "اگر یک بار دیگر به دنیا بیایم!"...الان که نه!
جهت خشنودی آقا و غافلگیری اموات بلاگر
در صورت امکان امروز ییهویی آپی از خویشتن در کن اخوی !
کدوم "آقا"!؟...این خیلی مهمه!؟
حمید جان، خصوصی داری. فقط چون نتِ اینجا دائم قطع میشد نمیدونم کامل رسید یا نه.
چون این کامنت فوریت داشت خارج از نوبت بررسی و جوابیده شد! :
آره جیگر طلا! رسید...دمت گرم و بینهایت ممنون از لطفت...ایمیلتو چک کن
دیکتاتوری
یعنی تو مجازی درباره چیزهایی که آنها دلشان میخواهد فیلمنامه بنویسی،
هر طور که آنها دلشان می خواهد.
متن عوض شده...این نبود...یه پست طولانی بود که قسمتهاییش رو در پاراگراف اول این پست کپی کردم...هرچند اینم به اندازه کافی منظور رو میرسونه...
سلاااااااااااااام

دیگه کم کم خودشو آماده ی مدیرعاملی بکنه
چطوری خوبی؟
خیلی وقته نبودم البته هنوزم نیستما ولی چند لحظه نت گیرم اومد اومدم اینجا ...
بنظرم من باید بگم اگر دوباره به دنیا بیام بیشتر اخم میکنم آخه خیلی به روی همه میخندم گاهی هم پر روشون میکنم تا حتی ..
متاسفانه اصلاً فرصت تی وی و سینما و از این قسم ندارم و خیلی از هنر دنیای هنر ایران و جهان دورم و میدونم خیلی بده دیگه خیلی نزنین تو سرم!
راستی مملی چطوره ؟
کم پیداست دیدیش بهش بگو دارم کار میکنم هم سرمایه واسه کارخونه نوشابه نارنجی دست و پا کنم هم سابقه کار
- سلام به می بانوی عزیز و کاری!
به مرحمت شما! خوبم 



اتفاقا چند وقت پیش سراغتو میگرفت! میگفت "پس این خانومی که قرار بود با من در کارخانه نوشابه نارنجی شریک بشود کجا میباشد!؟"...ضمنا از الان درخواست ده هزار تومان پاداش پایان سال کرده!
- اینجوری که تو گفتی دیگه اخم جواب نمیده! از ضرب و شتم استفاده کن!
- بچه ها خودش اعتراف کرد! دیگه نزنید! (آیکون "بازجویی اسلامی!")...
-
حمید داداشی آپ نمی فرمایی؟
ایشالا فردا آباجی هیشکی بانو جان جان!
احتمالا با دقت نخوندم! اشتباه از من بود که فک کردم داری از دو فیلم صوبت می کنی!
حالا دیگه کاریه که شده! خودتو ناراحت نکن!
اﮔﺮ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻴﺎﻳﻢ...
.
.
.
.
.
ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻢ ...اﮔﻪ ﺻﺪﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﻪ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻴﺎﻡ ﻫﻤﻮﻧﻲ ﻣﻴﺸﻢ ﻛﻪ اﻻﻥ ﻫﺴﺘﻢ.
* ﻗﺒﻼ ﺁﺭﺷﻴﻮﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ و ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺧﻮﻭﻧﺪﻡ ﻭﻟﻲ اﻣﺸﺐ ﻋﺠﻴﺐ ﻣﻴﻞ ﺑﻪ ﻛﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬاﺷﺘﻦ ﺩاﺭﻡ...
من هم با اندکی تاخیر امشب عجیب میل به جواب دادن دارم!